۱۳۸۷ شهریور ۲۰, چهارشنبه

معيار اصولي و متناسب براي ازدواج

كساني كه در زندگاني خويش درجا مي زنند و به فكر پيشرفت نبوده و اهل تغيير و تحول نيستند بايد سعي كنند گرد همسري كه با او اختلافات طبقاتي و فرهنگي زيادي دارند نگردند. آموخته هاي طول زندگي را مي توان تغيير داد زيرا همه آنها اكتسابي هستند و كافي است غلط بودنش به فرد ثابت شود تا ميل به تغيير آنها فزوني يابد ولي عوامل روان شناختي و ساختاري شخصيت افراد را به سختي مي توان تغيير داد.
ضرورت چند نکته :
خانواده هر دو نفراز نظر فرهنگي و سنت هاي رايج نزديك به هم باشند. تا سر حد امكان، تمكن مالي دو خانواده متناسب با يكديگر باشد. اگر هر دو نفر اهل يك شهر نيستند حداقل در ساير زمينه ها و آداب و رسوم نزديك به هم باشند. ديدگاه هاي دو خانواده از نظر مذهبي – سياسي – اجتماعي و معاشرت نزديك به هم باشند. در خانواده دو طرف پدرسالاري يا مادرسالاري به صورت مطلق وجود نداشته باشد. تناسب جسمي – شكل – قيافه و اندام هر دو نفر به هم نزديك باشد تا حدي كه تفاوت هاي موجود خيلي چشمگير نباشد. از نظر سن و سال متناسب باشند و به اصطلاع عامه «به هم بيايند». از نظر ميزان تحصيلات، اختلاف فاحش نداشته باشند. در انتخاب محل سكونت يا محل كار اختلاف سليقه نداشته باشند. از نظر طرز تفكر و انديشه اجتماعي به هم نزديك باشند. ديدگاهشان نسبت به زندگي يكسان باشد. تفاوت هاي شخصيتي و خصوصيت هاي رفتاري فاحشي نداشته باشند. تا آنجا كه مقدور است بهره هوشي آنها نزديك به هم باشد. داراي ديدگاه هاي سياسي گرايش هاي اعتقادي و افق هاي فكري نزديك به هم باشند. هر دو نفر استقلال رأي داشته باشند؛ يعني شخصاً در امور زندگي تصميم بگيرند نه با دهن بيني و تقليد از ديگران. از نظر تفكرات مذهبي در دو قطب مخالف هم نباشند كه اين مورد بسيار مسئله ساز است. داشتن اختلافاتي در موارد اشاره شده گرچه زندگي را سخت مي كند و امكان تفاهم را به حداقل مي رساند ولي به شرطي كه طرفين اهل تغيير، رشد، تكامل و پيشرفت باشند، همزيستي را غير ممكن نمي سازد. كساني كه در زندگاني خويش درجا مي زنند و به فكر پيشرفت نبوده و اهل تغيير و تحول نيستند بايد سعي كنند گرد همسري كه با او اختلافات طبقاتي و فرهنگي زيادي دارند نگردند. آموخته هاي طول زندگي را مي توان تغيير داد زيرا همه آنها اكتسابي هستند و كافي است غلط بودنش به فرد ثابت شود تا ميل به تغيير آنها فزوني يابد ولي عوامل روان شناختي و ساختاري شخصيت افراد را به سختي مي توان تغيير داد. تغيير اين گونه عوامل و مواردي كه در شخصيت آدمهاست در صورتي حاصل مي شود كه هر دو طرف قبول كنند وجود تفاوت هاي فاحش مسئله ساز است، پس شخص بايد تغيير كند. اين تغييرات نياز به طول زمان، آموزش علمي، خواستن و به كاربردن تمرينات لازم دارد. تنها «خواستن» كافي نيست؛ گذشت آگاهانه در زندگي و پاكسازي ذهن از تعصبات، نقش اساسي در تفاهم و سازندگي دارد. اين همه تلاش زماني ثمربخش است كه عشق و علاقه در ميان باشد. عشق و علاقه زمينه ساز گذشت مي شود و نقش مؤثري در ميل به تغيير آدمي بازي مي كنند. اگر اينها نباشند هيچ كس براي هدفي اين چنين سخت تلاش نمي كند و اگر مهر و محبت باشد و سازندگي هم در پي آن بيايد، آن وقت زندگي معناي واقعي اش را پيدا مي كند و اين مهم نيز ميسر نيست مگر به لطف فداكاري هر دو طرف؛ كه تغيير در يك طرف هرگز كافي نبوده و نيست . روش هاي مطالعه براي انتخاب همسر روش هاي مطالعه براي انتخاب همسر به دو گروه تقسيم شده است : الف : روش هاي غيرمستقيم در ابتدا براي شناخت فرد مورد نظر بايد از افرادي كه با وي در تماس هستند اطلاعات لازم كسب شود . منابع كسب اطلاع به روش غيرمستقيم عبارت اند از: 1- همسايگان 2- خويشاوندان و دوستان خانواده 3- همكاران پدر و مادر و ساير اقوام 4- محل تحصيل و شغل 5- همكلاس ها و… معمولاً كسي كه مي خواهد ازدواج كند بايد در اطراف و جوانب به تفحص و جستجو بپردازد و درباره خانواده و همكاران، همكلاسي ها و دوستان فرد تحقيق و بررسي كند و از بين افراد ذي صلاح براي تكميل اطلاعات خود اقدام كند. براي انتخاب بايد در زمينه هاي اجتماعي – فرهنگي – تحصيلات – وضعيت مالي – اخلاق و سن و شغل اطلاعات لازم كسب شود و فرد از نظر تطبيق وضعيت طرف مقابل با شرايط خودش بررسي هاي كافي به عمل آورد. ب : روش هاي مستقيم دين اسلام بررسي هاي مستقيم زن و مرد را در صورتي كه قصد ازدواج داشته باشند مجاز دانسته است. پيغمبر اكرم (ص): در حديثي فرموده اند: «وقتي خداوند خواستگاري زني را به دل كسي انداخته باشد مانعي نيست كه او را بنگرد». با توجه به مطالب فوق مطالعه حضوري از نظر ديدن و كسب اطلاعات قبل از ازدواج (اگر هدف ازدواج باشد، نه كسب لذت) مانعي ندارد.

هیچ نظری موجود نیست: